به گزارش خبرنگار سینماپرس هاشمی در پاسخ به این سوأل که شما چه کاری می کنید که فیلم های تان در زمان اکران با استقبال از سوی کودکان و نوجوانان روبرو می شوند اما هیأت داوران چندان به فیلم های تان بهایی نمی دهند اظهار داشت: من مدت ها است در پی آن هستم که یک برندینگ در سینمای کودک و نوجوان ایجاد کنم؛ من بسیار امیدوارم که برهه اندکی که از زندگی ام باقی مانده را بتوانم به سینمای کودک بپردازم، من در پی فانتزی و رویای کودکان هستم و خوشحالم که آن ها هم به خوبی این نکته را متوجه شدند و از آثار من استقبال می کنند.
وی سپس با اشاره به «تورنادو» گفت: ایده اولیه «تورنادو» مانند ایده «شهر گربه ها» که از ۲۳ شهریورماه کلید می خورد و یا ایده «امپراطوری میمون ها» که طرحش در ذهنم هست و قطعاً پس از ساخت «شهر گربه ها» آن را جلوی دوربین می برم و یا ایده دیگر فیلم هایم، این بود که بچه ها بتوانند با اثرم ارتباط برقرار کنند. من خوشحالم که از زمان ساخت «پیشونی سفید» که یک فانتزی عروسکی بود و اتفاقات آن ما به ازای بیرونی نداشت با استقبال از سوی کودکان مواجه شدم. من خودم اولین نفری هستم که ادعا می کنم فیلمنامه هایم متن خوبی نداشتند اما به دلیل شکل کار، ترانه ها شاد و بازی های روان و باورپذیر بازیگرانش توانستند با مخاطبان ارتباط بگیرند.
هاشمی در پاسخ به این سوأل که اغلب اهالی سینما و حتی مردم شما را به عنوان بازیگر فیلم های ارزشی می شناسند، این شناخت از کودکان که شما مدعی آن هستید نشأت گرفته از کجاست اظهار داشت: من سال ها معلم بوده ام، روحیات بچه ها را خوب می شناسم و این شناخت باعث شده بدانم آن ها امروزه چه نوع خوراکی می خواهند. من ممکن است درام نویس خوبی نباشم اما به خوبی بلد هستم چطور به دل بچه ها نفوذ کنم. بنده معتقدم مخاطب شناسی اولین رمز موفقیت در سینمای کودک و نوجوان است. ما اگر «شهر موش ها» و «کلاه قرمزی» را که هر ۲ پشتوانه تلویزیونی داشته اند و برندشان در تلویزیون درست شده را کنار بگذاریم متوجه می شویم که در سینمای کودک تنها مجموعه فیلم «پیشونی سفید» بود که توانست موفقیت کسب کند و قطعاً دلیل آن هم این بود که بنده یک سوم قرن در آموزش و پرورش تجربه کسب کردم و تعامل و معشارت با بچه ها باعث شد بدانم آن ها از چه نوع فیلمی استقبال می کنند.
این سینماگر خاطرنشان کرد: این مخاطب شناسی و شناخت ذائقه ها و نیاز روز کودکان امروزی مسأله ای تعلیم دادنی نیست که من بتوانم به دیگران بگویم چه کنند تا بتوانند به این موفقیت ها دست پیدا کنند. این یک حس ویژه است که با تجربه های شخصی بنده عجین شده؛ البته طی این سال های با هجمه های فراوانی هم روبرو بوده ام و برای ساخت فیلم هایم با رفتارهای تندی مواجه شده ام، از یک روحانی گرفته تا فیلمنامه نویس، همه از خجالتم درآمدند!
وی ادامه داد: زنده یاد خشایار الوند یک بار به من گفت: «جواد نوشته هایت خیلی بد است، اما من نمی دانم چرا بچه هایم عاشق فیلم تو هستند و مرتب فیلم هایت را تماشا می کنند!»؛ یا حتی یک بار با شخصی روحانی روبرو شدم که به من گفت: «شما خجالت نمی کشی که چنین فیلمی می سازی؟ شما یک هنرمند دفاع مقدسی هستی! شما با ساخت فیلمت آبروی بنده را هم برده ای چرا که بچه ۶ ساله من مرتب در خانه فیلم تو را می بیند و صدایش را بلند می کند و همه در آپارتمان مان فکر می کنند که ما موسیقی غربی گوش می کنیم!»؛ جالب آنجا است که خود من می دانم نویسنده خوبی نیستم، این یک واقعیت است و من معتقدم ما اگر واقعیت را نپذیریم رشد نمی کنیم. اگر امروز آقایان رضاداد، طباطبایی نژاد و... می گویند فیلم جدیدت بهتر از آثار قبلی ات است این یعنی اینکه بنده یک قدم جلوتر رفته ام. البته بنده معتقدم ما فیلمنامه خوب در سینمای ایران نداریم چرا که نویسنده خوب در کشور ما تعدادشان به انگشتان یک دست هم نمی رسد و آنقدر سرشان شلوغ است که نوشته های شان قوام ندارد و در بهترین حالت فیلمنامه های شان به شدت معمولی است.
هاشمی در بخش دیگری از این گفتگو با اشاره به برخی سینماگرانی که مدعی شناخت کودکان هستند گفت: یک بار خانم طائرپور به من گفتند اینقدر فیلم بد نساز! بعد خودشان رفتند و «خاله قورباغه» را ساختند! من باید به ایشان چه بگویم؟ یک بار دیگر خانم برومند که برایشان بسیار احترام قائل هستم به من گفتند وقتی فیلم تو را داوری کردم زمانی که به موسیقی «پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم سیاحت» رسید از فیلمت متنفر شدم و دیگر آن را داوری نکردم و جایزه ای به فیلمت ندادیم!؛ من از ایشان پرسیدم چرا؟ کجای این شعر بد بود؟ آیا در شعر من توهینی وجود داشت؟ بچه های امروز که عباس قادری را نمی شناسند، من این شعر را برای نوستالژی بزرگ ترها استفاده کرده بودم. من به بچه ها هیچ گاه آموزش غلط نداده و نمی دهم؛ آیا بهتر نیست بچه های امروزی به جای اینکه ترانه های «ساسی مانکن» را حفظ کنند، این ترانه های شاد اما سالم را حفظ کنند؟
این سینماگر در پاسخ به این سوأل که در حال حاضر هم هجمه زیادی نسبت به «تورنادو» به دلیل استفاده از ۲ ترانه یک خواننده معروف لس آنجلس نشین وجود دارد و حتی خبرنگاران کودک و نوجوان جشنواره هم در خصوص این ماجرا اعتراض خودشان را به شما در نشست مطبوعاتی فیلم ابراز داشتند، آیا فکر نمی کنید که شاید دلیل این اتفاق این باشد که از شما به عنوان یک سینماگر ارزشی توقع این نمی رود که برای جذب مخاطب از این نوع ترانه ها استفاده کنید اظهار داشت: اگر جذابیت وجود داشته باشد چه اشکالی دارد؟ من معتقدم بچه ها با پدر و مادرشان به سینما می روند و پدر و مادر هم باید جذب فیلم شوند.
وی در پاسخ به این سوأل که چرا خودتان ترانه های جدید خلق نمی کنید گفت: ما همه جوره اش را امتحان کرده ایم. در «پیشونی سفید۱» ترانه ها را خودم ساختم. اما در سینما تماشاگران اقبالی که باید را نسبت به فیلم نداشتند اما سی دی هایش به وفور فروخته شد. من مانعی نمی بینم برای اینکه ما از این ترانه ها به صورت آداپته شده استفاده کنیم. ما در «تورنادو» عشق امید به شیمبا را با این ترانه های شاد نشان می دهیم. من عشق پاک را نشان می دهم که پسر حاضر می شود سوار سفینه نشود و زمین برنگردد؛ من از کاری که کرده ام به هیچ وجه پشیمان نیستم چرا که معتقدم استفاده از این آهنگ ها هیچ اشکالی ندارد. خیلی از این ترانه های لس آنجلسی به آهنگ هایی که امروزه در کشورمان تولید می شود می ارزد!
هاشمی تصریح کرد: از سوی دیگر من مرز ارزشی و غیر ارزشی بودن را نمی فهمم! من نمی دانم چرا برخی مواقع بعضی افراد انگشت روی کارهایی می گذارند که هیچ موردی ندارند. ما اگر بخواهیم از این اتفاقات ایراد بگیریم در فیلم های دیگر بدتر از این ها را داریم. من اگر از این ترانه ها استفاده می کنم برای این است که معتقدم به عنوان یک جاذبه می توانند مخاطب را به سمت مان بکشانند. چرا کسانی که به این ترانه ها ایراد می گرفتند مفاهیم درونی فیلم های مرا متوجه نمی شوند؟ من در فیلم هایم همواره راجع به صلح و عدم خشونت صحبت می کنم. تاکنون در امامی فیلم های من حتی یک نفر هم نمرده چرا که من می خواهم به بچه ها آموزش دهم و به آن ها بگویم که ما با خشونت مخالفیم و مرگ و میر را دوست نداریم. من می خواهم به بچه ها بگویم که شجاع باشند، نترس باشند؛ چرا این مفاهیم دیده نمی شوند؟ من این روند کنونی ام را همچنان ادامه خواهم داد و از همین حالا عنوان می کنم که در فیلم جدیدم «شهر گربه ها» یک ترانه معروف از مایکل جکسون خواهم داشت.
این سینماگر در پاسخ به این سوأل که آیا از بایکوت شدن و نادیده گرفتن شدن نمی ترسید، همانطور که اشاره کردید پیش از این هم خانم برومند به شما گفته بودند به دلیل استفاده از یک ترانه معروف شما را در جشنواره بایکوت کرده اند، متذکر شد: ایشان خودشان در «شهر موش ها۲» به کودکان آرایش کردن تدریس می کردند؛ ما خودمان آهنگ «هوو هوو دارم هوو» که در فیلم ایشان آداپته شدن بود را از یاد نبرده ایم! کاش ایشان در سالنی که فیلم شان نمایش داده می شد کمی به چهره بچه ها دقت می کردند، بچه هایی که حتی یک بیت از اشعار فیلم ایشان را حفظ نکرده اند. ایشان خودشان بدتر از ترانه های فیلم من را داشتند. آدم باید یک سوزن به خود و یک جوالدوز به دیگران بزند!
هاشمی تصریح کرد: من همیشه جایزه ام را موقع اکران و فروش بالای فیلم هایم گرفته ام. مردم ما ابله نیستند و خودشان به خوبی می توانند انتخاب کنند که چه فیلمی شایسته دیده شدن است و چه فیلمی این شایستگی را ندارد! من خوشحالم وقتی می بینم زمان اکران فیلم هایم بچه ها دست می زنند و شادی می کنند؛ من محکم پای اعتقاداتم ایستاده ام، همچنان خود را بچه مسلمان و معتقد می دانم و به همین دلیل هم همیشه خدا و عشق و امید به خدا را در آثارم ترویج می کنم. در همین «تورنادو» شما شاهد هستید که چقدر بچه ها را به تکیه کردن خدا تشویق می کنم؛ حال چطور این آموزه ها در فیلم های بنده دیده نمی شوند، سوألی است که به پاسخی برای آن نرسیده ام!
وی در خاتمه اظهاراتش در پاسخ به این سوأل که چرا با وجود این مخاطب شناسی و فروش بالای فیلم های تان، مدیران چندان حمایتی از شما ندارند اما در عوض شاهد حمایت های شان از فیلمسازانی هستیم که آثارشان در کمدهای بنیاد سینمایی فارابی در حال خاک خوردن است گفت: من جای مدیران نیستم که بدانم آن ها چرا این رفتار را دارند اما باید بگویم که من هم مثل شما و همراه با شما با مدیران دچار مشکل هستم که چرا این کارها را می کنند. من بارها تذکر داده ام که تمام شوراهای تصویب فیلمنامه تنها یک دیکتاتوری اندیشه هستند و بس؛ شورا غلط می کند راجع به فیلمنامه من و دیگری نظر بدهد، آن ها برای چه و بر چه اساسی باید نظر بدهند؟ جایگاه خودشان کجاست که می خواهند برای سینما و سینماگران تصمیم گیری کنند؟
ارسال نظر